لــعل سـلـسـبیــل
خواهر کوچکم که شش سالش است، همیشه با من راجع به برنامه های کودک صحبت می کند. خیلی وقتها با هم برنامه ها را نگاه می کنیم؛ یعنی به نوعی با هم تبادل نظر می کنیم. امروز گفت:« عمو فردوس اومده! عمو فردوسو می شناسی؟». بلافاصله مغزم شروع در خاطرات شروع به گشت و گذار کرد. عمو فردوس، همان عموی خندان روزهای کودکی که درس الفبا می داد. جانباز بود و انگار یک وقتی هم حالش چندان مساعد نبود... هووم! هنوز هم می توانم طعم شیرین شعرها و بازیهایش را لای خاطرات کودکیام احساس کنم ... به نظر من عمو فردوس آغازگر یک جریان بود. یک جریان شاد در برابر یک نظام خشک آموزشی. این روزها اما برنامه های شاد موزیکال خیلی زیاد شده. خانم ها که به کنار، هر آقایی به خودش جرئت میدهد با صدای نخراشیدهاش برای بچه ها شعر بخواند، قصه تعریف کند و خنزر پنزر در مغز بچه فرو کند که مسواک بزنید، صبحانه بخورید، سه متر از تلویزیون فاصله بگیرید... این مطالب آنقدر تکرار شده که باید در قالب جدید آنها را ارائه داد. اما به نظر شما عمو فردوس با آن سبک و سیاق قدیم میتواند انتظارات بچهها را برآورده کند؟ با وجود این ساعات طولانی برنامههای کودک، عمو فردوس میتواند مثل قبل در دل بچههای شش هفت سالهی حالا برای خودش جا باز کند؟ آیا بچهها یک استدیوی سفید و سرد را با یک خانه اشتباه میگیرند؟ آیا بچههای امروزی با دو تا عروسک کم تحرک که صدایشان هم به زور در می آید می توانند ارتباط برقرار کنند؟ عمو فردوس باید قبل از ارائهی برنامه اش به این موارد فکر میکرد. نمیگویم باید مثل باقی مجریها ورجه وورجه کند و بالا و پائین بپرد یا یک عالم دوستت دارم و بوس و قربان صدقه از از صفحهی تلویزیون برای بچهها بفرستد، نه! اما دورهی نصیحتهای مستقیم اخلاقی هم به بچهها گذشته. آنقدر گذشته که عروسک برنامه «آرزو» هم میگوید نصیحت نکن عمو!
عمو فردوس آمده، با همان صورت همیشه خندان، خنده ای که حالا به نظرم کمی تصنعی میرسد اما خوب! همان لبخند چند چروک روی صورت عمو به جای میگذارد و این یعنی عمو فردوس زیاد می خندد!. لباس عمو از همه جالب تر است، شق و رق؛ در نگاه اول آدم را یاد لباس پهلوانهای سریال «پهلوانان نمیمیرند» می اندازد. سر آستین بامزهی سفیدش از کت بیرون زده و کف دستش را پوشانده، چقدر عموی ما با حجاب است با این کت بلند که تقریبا تا سرزانویش میرسد. یقهی حاشیه دوزی شده اش را بگو که چقدر بامزه است! رنگ شکلاتی لباسش که حرف ندارد! چه کسی میگوید با ریش قیافه اخمو و خشن میشود؟.. و آن دو تا عروسک نچسب که گویا خواهر و برادرند و دست در گردن همدیگر دارند، امین و آرزو؛ اسم برنامه هم این است: «خانهی کوچک ما». ما یعنی کیا ؟
من هم نمیخواهم نصیحتت کنم عمو! اما کاش قویتر برمی گشتی!
Design By : LoxTheme.com |